در دوران کودکی، مغز به طور فوق العاده‌ای رشد می‌کند. در این زمان، مغز در پاسخ به چیزهایی که در سال‌های اولیه با آن مواجه می‌شود، شکل و اندازه اش تغییر می‌کند. جالب است بدانید که محیط‌های جدید، تجربیات مختلف زندگی، افرادی که از کودک مراقبت می‌کنند و روابط کودک با سایر افراد، می‌توانند بر روی ارتباطات سیناپسی که شبیه به سیم کشی مدارهای پیچیده مغز هستند، تاثیر بگذارند. در نهایت، این شبکه از ارتباطات، می‌تواند عملکرد مغز و رشد رفتار فرد همچنین رشد اولیه مغز در کودکان را تعیین کنند.

با دکتر چک در ادامه همراه باشید…

آمار‌ها و حقایق در رابطه با رشد اولیه مغز در کودکان

  • مغز نوزادان در بدو تولد حاوی تقریبا 86 میلیارد سلول مغزی (نرون) است.
  • با اینکه نوزادان تازه متولد شده تعداد نورون‌های مشابه با انسان‌های بالغ را دارند، با این حال، این نرون‌ها فقط به اندازه 25% نرون‌های بزرگسالان هستند.
  • مغز افراد بالغ حدود 500 تریلیون اتصال عصبی (سیناپس) دارد. این در حالی است که مغز نوزادان فقط 50 تریلیون سیناپس دارد.
  • تعداد اتصالات سیناپسی در سن 3 سالگی به 1000 تریلیون می‌رسد.
  • تا سن 54 سالگی، حدود 90% از رشد مغز کامل می‌شود.
  • در اوایل بزرگسالی، چگالی سیناپس‌های مغزی به اندازه نصف چگالی آن‌ها در سن 2 سالگی است.

نقطه عطف رشد اولیه مغز

در این قسمت، برخی از مراحل مهم رشد مغز را عنوان می‌کنیم. این مراحل عبارتند از:

  • هفته سوم پس از لقاح: تولید نورون‌ها در مغز جنین شروع می‌شود.
  • بدو تولد: سیستم شنوایی مغز بالغ می‌شود.
  • هفته 5‌ام: سیستم یادگیری و حافظه شکل می‌گیرد.
  • ماه 9‌ام: مهارت‌های حرکتی رشد می‌کنند.
  • 1 سال و 3 ماه: مهارت‌های صحبت کردن شکل می‌گیرند.
  • 5 سال: مهارت‌های حرکتی به مرحله خوب می‌رسند.

رشد مغز چه زمانی متوقف می‌شود؟

به طور متوسط، رشد مغز در سن حدود 25 سالگی متوقف می‌شود. البته، مسیر رشد مغز افراد با یکدیگر متفاوت است و اکثر افراد، در اواسط 20 سالگی به رشد کامل مغز می‌رسند.

قشر جلوی مغز، آخرین ناحیه‌ای است که دستخوش تغییرات می‌شود. با این حال، این به این معنا نیست مغز دیگر هیچ تغییری نمی‌کند.

شکل گیری و تغییر ارتباطات متقابل در مغز انسان، یک فرایند مداوم است که تا لحظه زنده بودن او ادامه دارد. یکی از عواملی که باعث ایجاد اتصالات جدید در مغز می‌شود، نوروپلاستیسیته نام دارد. با افزایش سن انسان، تشکیل اتصالات جدید همچنان انجام می‌شود اما سرعت آن رفته رفته کاهش می‌یابد.

مغز انسان وابسته به تجربه است

یکی از ویژگی‌های جالب و برجسته رشد مغز در کودکان، هرس سیناپسی است. بگذارید این هرس را با یک مثال شرح دهیم.

فرض کنید مغز یک درخت است که در طول یک سال اول، رشد سریعی دارد. با گذشت زمان، تجربیات همچون مواد مغذی باعث رشد این درخت می‌شوند و شبکه‌ای از شاخه‌ها، برگ‌ها و ریشه‌های جدید را ایجاد می‌کنند.

این تجربیات جدید باعث فعال‌سازی نورون‌های خاصی می‌شود و ارتباطات مغزی جدیدی را ایجاد می‌کند. هرچه به یک قسمت از درخت مواد مغذی بیشتری برسد، آن قسمت قوی‌تر شده و بیشتر از سایر قسمت‌ها رشد می‌کند. سایر قسمت‌هایی که مواد مغذی کمتری دریافت کرده‌اند، رشد کمتری داشته و رفته رفته خشک شده و از بین می‌روند.

همانند درخت، اگر با گذشت زمان در مغز انسان برخی از اتصالات مورد استفاده قرار نگیرند، در طول هرس سیناپسی مغز از بین خواهند رفت. این هرس شامل یک فرآیند عصبی است که در آن، برای افزایش کارایی انتقال عصبی بین‌ بخش های مهم مغز، نورون‌ها و سیناپس‌های استفاده نشده حذف خواهند شد. هرس سیناپسی در اوایل دوران کودکی و بلوغ انسان انجام می‌شود.

به همین دلیل است که نوزادان نسبت به تغییر محیط و شرایط، انعطاف‌پذیری بیشتری دارند و به راحتی سازگار می‌شوند. این بدین معناست که کارها و رفتاری که والدین در سال‌های رشد کودک انجام می‌دهند یا نمی‌دهند، می‌تواند بر روی رشد سالم مغز، سلامت روان و همچنین سلامت جسمی او تاثیر عمیقی بگذارد.

دوره‌های بحرانی و رابطه آن ها با انعطاف‌پذیری مغز

داشتن یک زمان‌بندی رشد در اوایل دوران کودکی بسیار مهم است. با استفاده از این زمان‌بندی، می‌توانید با پنجره‌های زمانی‌ای که در آن‌ها مناطق مختلف مغز نسبت به برخی تجربیات حساس‌تر می‌شوند، آشنا شوید.

به این دوره از رشد مغزی کودک، دوره بحرانی یا دوره حساس گفته می‌شود.

در طول این دوره‌ها، اتصالات سیناپسی در برخی مناطق خاص مغز، حالت انعطاف‌پذیری بیشتری پیدا می‌کنند. این ارتباطات با توجه به تجربیاتی که کودک کسب می‌کند شکل گرفته و تقویت می‌شوند. پس از عبور از دوران بحرانی، سیناپس‌ها حالت انعطاف‌پذیری خود را از دست داده و تثبیت می‌شوند.

در این دوران، یادگیری برخی از مهارت‌ها مانند مهارت یادگیری زبان، ساده‌تر است. می‌توانید در طول دوران بحرانی، یک زبان غیر مادری را به فرزند خود یاد دهید. این دوران معمولا تا قبل از بلوغ ادامه دارد.

رابطه طبیعت و پرورش رشد کودک

همانطور که قبلا عنوان کردیم، تجربیات اولیه زندگی نقش مهمی در معماری مغز کودک دارد و می‌توانند تاثیرات مادام العمری را به همراه داشته باشند. شواهد زیادی وجود دارند که نشان می‌دهد تجربیات زندگی می‌توانند بر روی نحوه استفاده از اطلاعات در یک ژن (اپی ژنتیک) تاثیر گذاشته و باعث کند شدن یا خاموش کردن و در برخی دیگر باعث سریع‌تر شدن ژن‌ها شوند.

به همین دلیل است که دوقلو‌های همسان، روحیات و طرز فکر کاملا مشابهی با یکدیگر ندارند. با اینکه کد DNA دوقلوهای همسان یکی است، اما نشانگر‌های اپی ژنتیکی آن‌ها از زمان تولد با یکدیگر فرق دارد.

نکته مهم دیگر این است که تغییرات اپی ژنتیک می‌توانند دائمی باشند و از یک نسل به نسل دیگر انتقال داده شوند. بنابراین، می‌توان اینطور استنباط کرد که با اینکه ژن‌ها مهم هستند، اما عوامل محیطی نیز می‌توانند بر روی رشد مغزی کودک تاثیر بگذارند.

سال‌های اولیه زندگی انسان مهم هستند

دوران کودکی، دوران فوق العاده حساس و مهمی است و تمام تجربیات روزمره کودک (چه مثبت و چه منفی) می‌توانند تاثیرات ماندگاری بر روی مغز او داشته باشند. در صورتی که کودک در این سن از پرورش اجتماعی و عاطفی اولیه محروم شود، پیامد‌های منفی آن، زندگی او را تحت تاثیر قرار خواهند داد.

این موضوع که تفاوت در وضعیت اجتماعی-اقتصادی والدین در سال‌های اولیه رشد مغزی، می‌تواند منجر به نابرابری در ساختار مغز شوند، توسط تحقیقات بسیاری تایید شده است. این تحقیقا نشان دادند که فقر مالی شدید با کمتر شدن حجم ماده خاکستری و افت پیشرفت تحصیلی مرتبط است.

کودکانی که غفلت و بی‌توجهی را در سنین کم تجربه کرده‌اند، توانایی شناختی پایین تری نسبت به دیگر کودکان دارند. بی‌توجهی در دوران اولیه زندگی می‌تواند بر روی سازماندهی ماده سفیدی که در قشر جلوی مغز قرار دارد تاثیر گذاشته و عملکرد‌های شناختی کودک را با مشکل مواجه کند. همچنین، غفلت و بی‌توجهی می‌تواند مانع از رشد عاطفی شده و رفتار‌های اجتماعی او

را تحت تاثیر قرار دهد.

نقش نوع تربیت والدین در رشد مغز

در سال‌های اولیه زندگی کودک، نوروپلاستیسیته و اپی ژنتیک دو عامل مهم در رشد عصبی کودک به شمار می‌روند. هیچ کسی کامل نیست و حتما نباید والدین کاملی باشید. همین که به اندازه کافی برای فرزندتان خوب باشید و سعی کنید فرزندتان تجربیات اولیه ی با کیفیتی داشته باشد، می‌توانید پایه‌ای قوی برای رشد سالم او فراهم کنید.

در میان انواع سبک‌های مختلف فرزندپروری، سبک فرزندپروری مقتدرانه بهترین سبک به شمار می‌رود و با نتایج بهتری نسبت به سایر سبک‌ها همراه است.

با این حال، چنین والدینی معمولا با رفتار مستبدانه خود، باعث ایجاد تجربیات نامطلوب در دوران کودکی فرزندشان می‌شوند. اغلب فرزندان این نوع والدین، دچار استرس مزمن هستند.

بهتر است برای اطمینان از رشد صحیح مغز کودک خود، با روانشناسان کودک و همچنین ارائه دهندگان مراقبت از کودک باتجربه و ماهر تماس گرفته و از آن‌ها بخواهید بهترین شیوه‌های تعامل و رفتار در شرایط و موقعیت‌های مختلف را به شما آموزش دهند.