قطعا همگی ما تا به این نقطه از زندگی کاری که رسیدیم، چندین رییس مختلف داشته ایم و برای آن ها کار کردیم. بسیاری از آن ها عملکرد متوسطی داشتند که حتی اسم شان را هم یادمان نیست.

بعضی از این افراد به اندازه ای بی نظیر هستند که حتی آن ها را الگوی خودمان قرار می دهیم. مثلا یکی از این افراد، وقتی همه چیز بد پیش می رود خودش مسئولیت کارها را بر عهده گرفته، وقتی همه چیز خوب پیش می رود برای کارمندان خود اعتبار قائل شده و موجب ایجاد یکپارچگی در شرکت می شود.

حتما خودتان هم تا حالا سابقه کار برای یک رییس بی کفایت را داشته اید. او اصلا نمی تواند هیچ کاری انجام دهد. بعضی از این افراد از چند سال قبل از نظر ذهنی بازنشسته شده اند و الان دیگر بازدهی قابل قبولی ندارند.

البته این را هم باید در نظر داشته باشیم که هم یک رییس خوب و کارآمد و هم یک رییس بد و فاقد خصوصیات پسندیده هم می تواند به ما درس بدهد و چیزهایی از او یاد بگیریم.

در این مقاله از سایت دکتر چک تصمیم گرفتیم تا به درس هایی که می توانید از رییس های خود بیاموزید، اشاره کنیم.

درس هایی از بهترین رییس ها

معمولا دو دسته از رییس ها را خیلی خوب به خاطر می سپاریم: آن هایی که بی نظیر هستند و آن هایی که افتضاح هستند.

اول به بررسی مطالبی می پردازیم که می توانیم از رییس های خوب یاد بگیریم.

1. صاحب کار خود باشید.

با یک مثال این مورد را توضیح می دهیم. تصور کنید آلیشا تازه به عنوان بازاریاب شروع به کار کرده است. رییسش از او می خواهد که خبرنامه ایمیلی ماهانه را از نو طراحی کند. به آلیشا می گوید که دست به کار شده و هر جا که به مشکل خورد پیش او بیاید.

آلیشا می گوید که، “چگونه ممکن است او یک وظیفه تا این اندازه مبهم به من بدهد؟” آن زمان او اطلاعات پایه ای بسیار کمی داشت اما تحقیق کرد و یک الگوی جدید پیشنهاد کرد. با این الگو، تعداد کلیک ها و میزان فروش افزایش می یافت.

حالا که توانسته این الگوی بی نظیر را ارائه دهد می گوید، “اگر او روش انجام این کار را به من می گفت، برای هر کار به او وابسته بودم و باید از یک پروسه تبعیت می کرد. او به من استقلال، انگیزه فردی و بر عهده گرفتن مسئولیت داده شده را آموخت.”

پس اولین درسی که یک رییس خوب به ما می دهد، پذیرش مسئولیت کار و استقلال است.

2. هدف را فراموش نکنید.

رییس های بی نظیر و شایسته همیشه به کارمندان خود هدف اصلی را یادآوری می کنند زیرا پیشرفت کارمندان به معنای پیشرفت شرکت است و هم رییس و هم کارمند به یک دیگر نیاز دارند.

مثلا هدف فردی که در بخش پشتیبانی از مشتریان فعالیت می کند، ایجاد رضایت در مشتریان است.

3. بیشتر گوش دهید.

بعضی از کارمندان عجول، گستاخ، خجالتی و پر حرف هستند و اصلا به صحبت های طرف مقابل گوش نمی دهند اما از طرف مقابل، بعضی از رییس ها بسیار کم حرف بوده و وقتی شروع به صحبت می کنند، همه به آن ها توجه می کنند.

پس باید کم تر صحبت کرده، بیشتر و فعالانه تر گوش داده و فقط موقعی که مسئله ای مهم وجود دارد شروع به صحبت کنید.

4. یک شبکه ارتباطی ایجاد کنید.

یکی از بهترین درس هایی که یک کارمند می تواند از رییس خوب خودش بگیرد، ایجاد شبکه ارتباطی قدرتمند است.

در این صورت هر زمان که به کمک نیاز داشته باشید، فردی را می شناسید که می تواند به شما کمک کرده و دیگر درگیر مشکل نمی شوید. پس تا می توانید دایره ارتباطی خود را توسعه دهید.

5. بر چرایی مسئله تمرکز کنید.

بعضی از رییس ها بعد از این که وظیفه ای را به کارمندان خود محول می کنند، دلیل آن را هم می گویند. با این کار، کارمند احساس می کند وظیفه ای مهم و ارزشمند بر عهده دارد.

با این روش، رییس به کارمندان خود کمک کرده تا مهارت های اولویت بندی را آموخته، انگیزه خود را از دست نداده و تمام قسمت ها در پروژه مشخص باشند.

6. به حرکت ادامه دهید.

این نکته را نباید فراموش کنید که همیشه همه چیز عالی پیش نخواهد رفت. نمی توانید خودتان به تنهایی همه کارها را انجام دهید.

معمولا شرکت ها به دو منبع مهم مورد نیاز، یعنی پول و نیروی انسانی، دسترسی دارند اما یک منبع خیلی مهم تر وجود دارد به نام زمان. از آن جایی که همیشه نمی توان عملکردی عالی داشت، پس باید به کار و حرکت ادامه داد.

7. کنجکاو باشید.

یکی دیگر از درس هایی که می توانید از روسای خود بیاموزید، کنجکاوی است. وقتی که نسبت به مردم و کارهایی که انجام می دهند کنجکاوی نشان دهید، خوششان می آید.

با این ویژگی راحت تر می توانید از عهده مشکلات و شرایط سخت هم بیایید زیرا کنجکاوی مثل لبخند است؛ وقتی که لبخند می زنید، دیگر اثری از استرس و اضطراب باقی نمی ماند.

وقتی که کنجکاو باشید، دیگر مشکلی وجود نخواهد داشت که نتوانید از آن عبور کنید.

8. کارهای کوچک را فورا انجام دهید.

حتما تا حالا پیش آمده که رییس تان خواسته کاری را انجام دهید اما به این خاطر که مسئله مهمی نبوده آن را فراموش کرده و دیر انجام داده اید. برای مواجهه با این شرایط می توانید از خودتان این سوال را از خودتان بپرسید: “می توانم همین الان این کار را انجام دهم؟”

بعضی از رییس ها می خواهند کارمندان فورا کارهای کوچک را تکمیل کنند. پس یکی دیگر از درس هایی که می توانید از رییس خود بگیرید، انجام فوری وظایف کوچک برای آزاد شدن زمان و رهایی از استرس است.

درس هایی از بدترین رییس ها

گاهی اوقات می توانید تجربیات و درس های خیلی خوبی از رییس های بد بگیرید که در اینجا چند مورد را بررسی می کنیم.

1. همه فردی برای کار ساخته شده است.

گاهی اوقات دیده ایم که یک کارمند مثلا برای مدت یک سال در شرکت فعالیت می کند، در این شغل عملکرد و بازدهی قابل قبولی داشته و سپس بعد از یک سال ارتقا مقام می گیرد.

اما گاهی اوقات با این ارتقا مقام، مسئولیت های کارمند چندین برابر می شود. بیشتر این افراد در موقعیت جدید عملکرد خوبی ندارند. پس هر چقدر که موقعیت شغلی مهم تر و قابل توجه تر باشد، باید در انتخاب فرد مناسب دقت بیشتری به خرج داده شود تا فرد با استعداد و آماده انتخاب شود.

2. به زمان دیگران احترام بگذارید.

بیایید این مسئله را قبول کنیم که همگی عملکرد خوبی در زمینه مدیریت زمان نداریم. مثلا بعضی از رییس ها وقتی که جلسه ای برگزار می کنند، اصلا به برنامه های سایر کارمندان و اعضای شرکت توجه نکرده و همین حرف می زنند!

از آن جایی که برای مدیریت تیم در این دنیا به شدت به هم پیوسته باید در مدیریت زمان ماهر باشیم، باید از مرزهای شخصی کارمندان هم مطلع بوده و به آن ها احترام بگذاریم.

3. در ارتباطات مسئله کیفیت مطرح است نه کمیت!

یکی از ویژگی های یک مدیر قابل و کارآمد، به خوبی ارتباط برقرار کردن است. تمام کارمندان طبق حرف های رییس های خود عمل کرده، به نظرات و قضاوت های آن ها اعتماد داشته و از آن ها کمک می خواهند.

فراموش نکنید که گفتگو و ارتباطات همانند یک مسیر دو طرفه است. جلسات باید با هدف و نتیجه مشخص برگزار شوند. بعضی از رییس ها اصلا به این نکته توجه ندارند و مدام در حال صحبت هستند! پس برای این که بتوانید به طور موثر با دیگران ارتباط برقرار کنید، باید کمتر صحبت کرده و فقط مسائل مهم را بر زبان بیاورید.

4. همه جا فرصت یادگیری وجود دارد.

بعضی از روسا به یادگیری و افزایش علم کارمندان خود اهمیتی نمی دهند. از این رو، در این مواقع نباید دست روی دست گذاشت و موقعیت شغلی خود را به خطر انداخت.

وقتی کارفرمای فعلی به اندازه کافی شما را راهنمایی نمی کند، می توانید به فرد مناسب در شبکه ارتباطی خود مراجعه کرده و از او کمک بگیرید. پس همیشه و در همه جا فرصت برای یادگیری و افزایش اطلاعات وجود دارد.

چند نکته پایانی

  1. تمام اعضای تیم مهم هستند.
  2. فقط تشویق در یک زمینه کافی است تا عملکرد هفتگی کارمند خیره کننده شود.
  3. افراد درست را استخدام کنید. سپس برای انجام کار به آن ها اعتماد کنید.
  4. بر عملکرد افراد متمرکز شوید.
  5. همیشه واقعیت را بگویید.