همان طور که خودتان هم می دانید، ایجاد تعادل میان کار و زندگی شخصی کار آسانی نیست اما خوشبختانه عملی است. یکی از عادت های بد افرادی که به موفقیت های زیادی می رسند، این است که حسابی مشغول کار و تلاش هستند؛ البته از نظر خودشان این یک ویژگی مثبت به شمار می آید.

مطالعه ای به تازگی انجام شد و محققان به این نتیجه رسیدند که بیش از نیمی از کارمندان در هفته بیشتر از 50 ساعت کار می کنند. و این در حالی است که فقط 18 درصد گفتند که کارفرمایشان انتظار این همه کار را دارد.

انگیزه و تمایل درونی برای سخت کار کردن فاکتور بدی به حساب نمی آید. ما هم عاشق رسیدن به اهداف مان هستیم. اما اگر حواس مان را جمع نکنیم، تمایلی که به پیشرفت در کار داریم به قیمت عمر و زندگی مان تمام می شود. البته معمولا افرادی هزینه این تمایل را پرداخت می کنند که خیلی دوست شان داریم.

در این مقاله از سایت دکتر چک قصد داریم تا به شما نکات و راه هایی برای برقراری توازن میان کار و زندگی شخصی پیشنهاد دهیم.

منظور از ایجاد تعادل میان کار و زندگی چیست؟

به بیان ساده، منظورمان این است که فرد بتواند میان تعهداتی که به شغل و اعضای خانواده اش دارد و همین طور مسئولیت هایی که به محل کار مربوط نمی شوند، تعادل ایحاد کند.

متاسفانه رسیدن به این مرحله به این خاطر سخت است که تمام این فاکتورها هر کدام تاثیری غیرقابل اجتناب دارند.

این را هم باید به خاطر داشته باشیم که وقتی می گوییم باید میان کار و زندگی شخصی تعادل باشد، منظورمان این نیست به هر دسته مقدار زمان برابر اختصاص دهیم بلکه به این معنی است که باید به اندازه کافی زمان اختصاص داده تا هر فردی راضی باشد.

معمولا مدیرانی که حقوق های زیادی دریافت می کنند، بیشتر از کارمندان معمولی با این مشکل مواجه هستند.

عوامل تعیین کننده وجود تعادل میان کار و زندگی شخصی

اکثر مردم، صرفا تعهداتی که به محل کار دارند اساس رضایت از زندگی شان را تشکیل می دهد و فقط به خاطر دریافت پول و حقوق کار نمی کنند. عوامل تعیین کننده وجود تعادل میان کار و زندگی شامل فاکتورهای فردی و سازمانی می شود.

عده ای از مردم دوست دارند برای پیشرفت احتمالی در محل کار ساعت های بیشتری را کار کنند اما عده ای دیگر دوست دارند خانواده شان را در اولویت قرار دهند. اما هنوز اکثر مردم نمی توانند بین این دو مورد تعادل برقرار کنند.

فاکتورهای فردی

انسان ها تحت تاثیر رفتار خود در برابر کار قرار می گیرند؛ عده ای تشنه موفقیت های زیاد هستند، عده ای کمالگرا بوده و عده ای هم افراطی کار می کنند و ما تمام این افراد را به عنوان افراد دیوانه کار می شناسیم، آن هایی که بیش از زمان گفته شده کار می کنند و فعالیت های دیگرشان را قربانی می کنند.

این افراد معمولا با این که بیشتر کار می کنند اما از دستاوردهای کاری خود راضی نیستند.

از جمله دیگر فاکتورهای تعیین کننده تعادل میان کار و زندگی شخصی می توان به وضعیت سلامتی کارمند، نوع شخصیت، میزان تاب آوری و بازه فعلی زندگی شان اشاره کرد.

فاکتورهای سازمانی

فشار یا شدت و مدت زمان کار از معیارهای سازمانی در سنجش تعادل میان کار و زندگی شخصی است. علاوه بر این، فرهنگ کار از سوی سازمان تعیین می شود.

فاکتورهای دیگری که به این مشکل دامن می زنند شامل ساعت های کاری انعطاف پذیر، مدیرانی که هر چه کارمندان کار می کنند باز هم راضی نمی شود، همکاران رقابت جو و مسیرهای طولانی رفت و آمد می شود.

کارمندانی که به صورت دور کاری مشغول به فعالیت هستند، این مشکل را بیشتر تجربه می کنند. کارفرمایان این افراد انتظار دارند که کارمند حتی در خارج از ساعت کاری یا زمان که با خانواده سپری می کند را هم در دسترس شان باشد.

دلایل اهمیت وجود تعادل میان کار و زندگی شخصی

در اینجا به چندین دلیل برای اهمیت وجود تعادل میان کار و زندگی شخصی برای کارمند و سازمان اشاره می کنیم.

1. بیماری های جسمانی کمتر

وقتی استرس داشته و بیش از اندازه خواسته شده کار کنیم، علاوه بر مشکلات اجتماعی، ریسک بیشتری زندگی شخصی مان را هم تهدید می کند: سلامت روحی و جسمانی به خطر می افتد.

عدم وجود تعادل میان کار و زندگی شخصی حسابی سلامتی مان را تحت تاثیر قرار می دهد؛ از خطر ابتلا به آنفولانزا گرفته تا بیماری های جدی تر مثل سکته و ایجاد مشکلات برای دستگاه تنفسی.

شاید برای تان جالب باشد بدانید که مطالعه های انجام شده هم این مسئله را تایید می کنند و در این مطالعات آورده شده است که کارمندانی که روزانه بین سه تا چهار ساعت بیشتر از زمان خواسته شده کار می کنند، 60% بیشتر در معرض ابتلا به بیماری های قلبی قرار دارند.

2. اشتیاق و مشارکت بیشتر

اگر کارفرما هستید و به کارمندان خود برای ایجاد تعادل میان کار و زندگی شخصی کمک کنید، شاهد افزایش مشارکت شان خواهید بود.

جالب است شرکت هایی که میزان مشارکت کارمندان در آن ها بیشتر است، درآمد شرکت تا 19.2% افزایش می یابد اما شرکت هایی که به این مسئله بی توجه هستند تا 32.7% شاهد کاهش درآمدهای خود هستند.

یک نیروی کار مشتاق به مدافعان وفادار برند و محصول شما تبدیل می شوند.

3. کاهش میزان فرسودگی شغلی

همگی ما گاهی اوقات دچار استرس می شویم و قطعا و بدون شک هیچ کس از این قضیه مستثنی نیست. اما فرسودگی شغلی یک مسئله جدا و کاملا مهم است و حتما باید مطمئن شوید کارمندان کلیدی شرکت به این وضعیت دچار نمی شوند.

زمانی گفته می شود کارمند دچار فرسودگی شغلی شده است که حسابی خسته شده و نتواند کارهای همیشگی را مثل قبل انجام دهد. تاثیرات این حالت را در هر جنبه از زندگی می توان تجربه کرد.

4. حضور ذهن بیشتر

وقتی بتوانیم میان کار و زندگی شخصی تعادل ایجاد کنیم، میزان تمرکزمان بیشتر شده و می توانیم تمام حواس مان را معطوف کارهای پیش رو کنیم.

وقتی که کارمندان توسط کارفرما برای کار بیش از حد تحت فشار قرار نگیرند، می توانند پروژه ای که در دست دارند را به بهترین نحو ممکن تکمیل کنند. در نتیجه نرخ جذب نیرو و بازدهی بیشتر شده و شرکت می تواند به اهداف تعیین شده برسد.

چگونه میان کار و زندگی شخصی تعادل ایجاد کنیم؟

اگر کارفرما هستید، حتما به این توصیه ها توجه کنید:

1. کارمندان را تشویق به رفتن به تعطیلات کنید.

در نظر داشته باشید که کارمند باید حداقل یک بار در سال به مسافرت برود. اگر به این مسئله توجه شود، کارمند فرصتی برای تجدید نیرو و افزایش تمرکز پیدا خواهد کرد.

رفتن به تعطیلات و مسافرت باعث افزایش بهره وری و کاهش استرس در میان کارمندان شرکت می شود. هر چقدر که تعداد تعطیلات بیشتر شود، اضطراب های روانی کمتر می شود.

2. در طول روز، یک باره زمانی کوتاه برای استراحت تعیین کنید.

اگر وضعیت شرکت اجازه نمی دهد کارمندان را تشویق به رفتن به تعطیلات کنید، پس حداقل در طول روز برای یک بازه زمانی کوتاه به آن ها استراحت بدهید. جسم ما برای ساعت ها نشستن پشت سیستم طراحی نشده است.

مثلا می توانید در یک بخش از شرکت یک اتاق بازی راه اندازی کرده تا کارمندان ذهن شان را آزاد کنند و اجتماعی شوند. اگر سرپرست تیم هستید، می توانید حداقل یک بار در هفته با اعضای تیم برای قهوه خوردن بیرون بروید.

3. به صحبت های کارمندان گوش دهید.

اگر می بینید که کارمندان نمی توانند میان کار و زندگی شخصی شان تعادل ایجاد کنند، از آن ها بخواهید نظرات شان برای بهبود این وضعیت را مطرح کنند.

وقتی با اعضای تیم مشارکت داشته باشید، بیشتر با طرز تفکرشان آشنا شده و در آینده بهتر می توانید بر روی استراتژی هایی برای پیشرفت شرکت کار کنید.

برای راحت تر کردن کار می توانید به طور منظم جلساتی با همین موضوع برگزار کرده تا نظر اعضای تیم را بپرسید.

4. نصیحت هایتان را عملی کنید.

اگر از کارمندان بخواهید سر ساعت شش بعد از ظهر سیستم ها را خاموش کرده و آخر هفته اصلا کار نکنند اما خودتان برای شان ایمیل بفرسید، حسابی سردرگم شان می کنید. نباید در خارج از زمان کاری از کارمندان انتظار کار و پاسخگویی داشته باشید.