اگر با شرایطی مانند افسردگی، اضطراب یا اختلال دو قطبی زندگی می کنید احتمالاً نگران این خواهید بود که این شرایط بر روی اعضاء خانواده یا دوستان شما تاثیر بگذارد.
احتمال دارد نگران باشید که وضعیت شما بیش از حد از نظر عاطفی سنگین باشد، مانند ابرهای تاریک، شما آنها را از لذت بردن از خورشید باز می دارید. شاید می ترسید که استرس باعث شود آنها از نظر روحی و جسمی از بین بروند و حتی بر سلامت روانی آنها نیز تأثیر بگذارد.
شاید نگران باشید که تا چه حد مشکل سلامت روانی شما بار مالی بر روی آنها دارد، زیرا معالجه بیماری روانی اغلب تحت پوشش بیمه درمانی نیست. یا اگر مجبور شدید برای مدتی دست از کار بکشید دیگر نمی توانید مثل قبل به اقتصاد خانواده کمک کنید.
ممکن است احساس کنید که شما مخل زندگی راحت تر عزیزان خود هستید، مانند این که آنها مجبور باشند وقتشان برای کار کردن را برای مراقبت از شما اختصاص دهند. . شاید شما از اینکه دیگران مجبورند برخی از مسئولیت های شما را انجام دهند احساس بدی داشته باشید.
یا شاید از اینکه در کنار آنها فقط حضور فیزیکی دارید و شخص بدرد بخوری نیستید احساس بدی می کنید. شاید انگیزه و اشتیاق معمولتان را از دست دادید یا از اینکه یک مکالمه را تحمل می کنید زجر می کشید. افراط در زود رنجی یا تفریط در احساسات فقط بر میزان احساس گناه شما می افزاید.

زمانی که احساس می کنید سلامت روانی شما باری بر روی دوش دیگران است
اگر بخواهم به شما راستش را بگویم، من در زندگی شخصی خود اینچنین افسردگی را تجربه کردم. احساس می کردم که باری بر روی دوش همسر و فرزندانم هستم. و بخوبی می دانم که این احساس گناه در قبال دیگران از کجا سرچشمه می گیرد.
این احساس گناه حتی ممکن است شما را به این باور برساند که دلایل خودکشی کردن واقعا می تواند منطقی می باشد، مانند:
اگر من از بین بروم هیچ کس دلش برایم تنگ نمی شود
بچه های من لیاقت داشتن یک والدین متفاوت تر را دارند
اگر من نبودم زندگی همه بهتر می شد
این نوع افکار صحیح نیستند. اطرافیانتان در قبال از دست دادن شما ویران می شوند. مرگ شما با خودکشی، زندگی آنها را بهتر نمی کند بلکه غیرقابل توصیف می کند. اگر بچه دارید، آنها لیاقت داشتن شما، مبارزات شما و همه چیز شما را دارند. (اگر این نوع افکار را دارید، در صورتی که قبلاً این کار را نکرده اید، از مشاوره های یک متخصص واجد شرایط استفاده کنید)
حتی با آموزش و تجربه حرفه ای که من داشتم، درک دروغ هایی که در افکار از خود بیزاری من یا خودکشی وجود داشت، امری سخت بود. وقتی به مادرم گفتم که دلم میشکند وقتی می بینم افسردگیم روی بچه ها چقدر تأثیر دارد، او چیزی به من گفت که همیشه به خاطر می آورم: همه ما چیزهایی را پشت سر می گذاریم که ناگزیر بر افرادی که دوستشان داریم تأثیر می گذارد. ما بر یکدیگر تأثیر می گذاریم، این بخشی از زندگی مشترک است. این بخشی از انسان بودن است و اشکالی ندارد ما می توانیم دقیقاً همانطور که هستیم ظاهر شویم.
تفکرات خود را زیر سؤال ببرید

به تفکراتی که منجر به احساس گناه در مورد سلامت روانی تان می شود توجه کنید. احتمالا این افکار بسیار مهمتر از چیزی هستند که شما احساس کنید. به یاد داشته باشید که افکار واقعیت مطلق نیستند بلکه داستانهایی هستند که ذهن شما ایجاد می کند که آنهم ممکن است درست باشد یا نه. در صورت امکان با اشخاصی که دوستشان دارید و به افکار شما اعتماد دارند، صحبت کنید.احتمالا می توانند شما را از افکار منفی که نسبت به خودتان دارید، خلاص کنند. در مورد خودم، همسرم به من اطلاع داد که خیلی بیشتر از آنچه که فکر می کردم به خانواده ام کمک کردم (تصور می کردم کاملا منفی هستم و بدرد نخور!)
آنچه را که می توانید انجام دهید
بجای انجام کارهایی که در گذشته مجبور به انجامش بودید، الان روی انجام کارهایی که می توانید، تمرکز کنید. به عنوان مثال، شاید شما انرژی لازم برای انجام هر کاری با خانواده یا دوستان خود را نداشته باشید اما هنوز هم می توانید روش هایی برای گذراندن زمان در کنار هم و ابراز عشق خود را بیابید. اجازه ندهید که احساس گناه شما را از انجام دادن کارهایی که تواناییش را دارید عقب نگه دارد.
عشق را در زندگیتان داشته باشید
سرانجام، آماده قبول عشق از افرادی که به شما اهمیت می دهند باشید. افراد هنگام مواجهه با شرایط سخت به این موضوع پی می برند که دیگران چقدر آنها را دوست دارند. من در دفتر درمانی خودم بیمارانی را مشاهده می کنم که برای بدست آوردن سلامت روانی از طرف بستگان خود مورد عشق قرار گرفته اند و آنها این بیماران را مجاب کرده اند تا به پیش من برای درمان مراجعه کنند. در زمان درمانم عمق عشق خانواده ام نسبت به خودم را مشاهده کردم و مدام این عبارت “در بیماری و سلامت(که موقع ازدواج از طرف زوجین گفته می شود)” را تجربه کردم.
دوست داشتن و دریافت عشق حتی در تاریکی ترین زمانها امکان پذیر است. منظور من یک عشق ناقص یا نیمه نیست ، بلکه عشقی است که کاملا شما را در آغوش می گیرد. این عشقی است که در هر شرایط سختی شما را پیدا می کند و بی قید و شرط است. احتمالاً افرادی که به شما اهمیت می دهند، عشق بیشتری به شما می بخشند حتی بیشتر از آن چیزی که فکرش را بکنید. به خودتان اجازه دریافت این عشق و دوست داشتن ها را بدهید
مدیتیشن برای قدم گذاشتن به جریان عشق: با آرامش در مکانی آرام بنشینید و چشمان خود را بسته نگه دارید. به آرامی سه مرتبه تنفس عمیق انجام دهید. حالا وقتی نفس می کشید با خود فکر کنید، من عاشقم. همانطور که نفس می کشید عشق خود را با گفتن عبارت “من دوست دارم” به دیگران بفرستید. این کار را به مدت 2-3 دقیقه یا هر مقداری که می خواهید ادامه دهید.